حضوری
ما در زندگی با مسائلی مواجهیم که گرچه ظاهرا تفاوتهای زیادی با هم دارند، اما در بسیاری از آنها الگوهای مشابهی دیده میشود. گویا روشهای تصمیمگیری و ساختارهای مشابهی این الگوها را تولید میکنند. یک مثال: ما در مواجهه با بسیاری از مسائلمان، راهحلهایی را به کار میگیریم که نه تنها مسئله را حل نمیکند، بلکه موجب بدتر شدن اوضاع میشود. فرض کنید دانشآموزی درس را بلد نیست و معلم به عنوان تنبیه، او را از کلاس اخراج میکند؛ دانشآموز در کلاس نیست تا درس امروز را یاد بگیرد؛ بهعلاوه نسبت به درس و معلم و خودش هم حس بدی پیدا کرده؛ در نتیجه درسش ضعیفتر میشود و دفعه بعد هم نمیتواند به سؤالات معلم پاسخ دهد؛ و این چرخه تکرار میشود. این کهن الگو «درمانهای بدتر از درد» نام دارد که به بررسی اثرات کوتاهمدت و بلندمدت راهحلها میپردازد.خبر خوب این است که برای هر کهن الگو، راهحلهایی وجود دارد که میتواند به ما در حل مسئله کمک کند. در دوره کهن الگوهای سیستمی با بیش از ده تا از این الگوهای مشابه آشنا میشویم تا بتوانیم با دیدن نشانههای مسائل، به ساختارهای شکلدهنده آنها پی ببریم و با اصلاح این ساختارها، مؤثرترین روشها را برای حل این مسائل به کار ببریم.